جدول جو
جدول جو

معنی زیر دستی - جستجوی لغت در جدول جو

زیر دستی
بشقاب
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از پیش دستی
تصویر پیش دستی
دست دراز کردن برای انجام دادن کاری، گرفتن چیزی پیش از دیگران، در کاری بر کسی پیشی گرفتن، برای مثال تو پیروزی ار پیش دستی کنی / سرت پست گردد چو سستی کنی (فردوسی - ۷/۲۱۱)، بشقاب سر سفره، بشقاب خالی که در سر سفره می گذارند تا هر خوراکی را که می خواهند در آن بگذارند و بخورند
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از زیردستی
تصویر زیردستی
بشقاب کوچک، پیش دستی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیره دستی
تصویر چیره دستی
زبردستی، چالاکی، مهارت، توانایی، زورمندی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چیره دستی
تصویر چیره دستی
مهارت زبر دستی
فرهنگ لغت هوشیار
توانایی اقتدار مقابل زیر دستی، فرمانروایی مقابل زیر دستی مافوقی بالا دستی مقابل زیر دستی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
آنکه تحت امر دیگری به کار پردازد فرودست خدمتگذار، خوار و ذلیل
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چیره دستی
تصویر چیره دستی
((~. دَ تِ))
مهارت، زبردستی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از زبر دستی
تصویر زبر دستی
مهارت
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از چیره دستی
تصویر چیره دستی
مهارت، تسلط
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
تحت اليد
دیکشنری فارسی به عربی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
Subordinate
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از پیش دستی
تصویر پیش دستی
Flirtation, Flirtatiousness, Preemption
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordonné
دیکشنری فارسی به فرانسوی
زر دستی، ظرفی که در آن میوه، سبزی و پنیر گذارند، پیش دستی
فرهنگ گویش مازندرانی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
تابع
دیکشنری فارسی به اردو
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
অধীনস্থ
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
รอง
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
mtumishi
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
bawahan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
隷属的な
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
כפוף
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
종속적인
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
अधीनस्थ
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
ondergeschikt
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordinado
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordinato
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
subordinado
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
从属的
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
podporządkowany
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
підлеглий
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
untergeordnet
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از زیر دست
تصویر زیر دست
подчинённый
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از پیش دستی
تصویر پیش دستی
флирт , упреждение
دیکشنری فارسی به روسی